منظور از ارتباط ذهن و بدن چیست؟
این مقاله توسط ” دکتر سینتیا Dr. Cynthia ” نوشته شده و تیم هوشیار به فارسی برای شما ترجمه کرده:
اصطلاح “ارتباط ذهن و بدن” به این نکته اشاره دارد که سلامت جسمانی تنها بدن را تحت تاثیر قرار نمیدهد. مغز عضوی است که ما و جسممان را به دنیای بیرون متّصل میکند. مغز بین ما و افکار، عادات، احساسات و همچنین اعمال و رفتارمان ارتباط برقرار میکند. مغز همچنین، باعث ایجاد روابطی بین ما و انسانهای اطرافمان میشود.
به عنوان یک متخصّص قلب، هنگام صحبت دربارۀ ارتباط ذهن و بدن، تمرکزم به قلب معطوف میشود. منظور از قلب، هم قلب فیزیکی (عضلات، رگهای خونی، گردش خون و غیره) و هم قلب هیجانی است. قلب هیجانی ما را به خودمان متّصل میکند، مواردی مانند دلسوزی نسبت به خود، علاقه نسبت به خود و نفرت نسبت به خود. همچنین، ما را به دنیای بیرون متّصل کرده و باعث برقراری ارتباط با اطرافیان میشود. به علاوه، ما قلب معنوی یا فراجسمانی نیز داریم، که ما را به معرفتی نامحدود یا حضوری گسترده پیوند میدهد.
ارتباط ذهن و بدن اذعان میکند که وقتی دربارۀ سلامت یا بیماری جسمانی صحبت میکنیم، تنها عوامل بیماریزای جسمانی دخیل نیستند. بلکه، باید هیجانات، افکار، رفتارها و درکمان از محیط را نیز در نظر بگیریم.
بدن چگونه باعث میشود این پیامهای هیجانی سلامت شما را تحت تاثیر قرار دهند؟
کلمۀ هیجان، به شکل انرژیِ در حال حرکت ترجمه میشود. هیجان نمودی از افکار موجود در اعماق ذهنمان است. افکار و کلمات معمولاً توصیفات آگاهانهای هستند. در طرف دیگر، هیجان دروازهای رو به ناخودآگاه است. افکار و عاداتی وجود دارند که در خودآگاه ما حاضر نیستند، امّا هیجانات ما آنها را فاش میکنند.
افراد تمایل دارند باور کنند هیجاناتشان سطحیاند، چرا که معمولاً ناپایدار هستند. چه در انتهای مثبت این طیف یعنی عشق (بالاترین سطح انرژی و جنبش) باشند، و چه در انتهای منفی یعنی خشم، نفرت یا حسادت، فکر میکنند فقط در همین لحظه خشمگین، عاشق یا دارای هر هیجان دیگری هستند. به هر حال، به نظر من افراد باید بدانند که هیجانات از طریق سلولها تاثیر مستقیمی بر بدن دارند.
شایان ذکر است که افکار و هیجانات ما به ایجاد سلسلهای از هزاران انتقالدهندۀ عصبی، از جمله پیامرسانها و مولکولهای شیمیایی منجر میشوند؛ مانند یک ارکستر بزرگ که در آن میتوانید شاهد حرکت سمفونی باشید. آیا هیجانات شما ترانهای خوشایند و آرامشبخش مینوازند یا آهنگی از سبک متال؟ این شبیهسازیها به بیماران میفهمانند که افکار و هیجانات منفیِ پایدار، میتوانند خسارتهای بزرگی در بدن به جای بگذارند. برعکس، افکار و هیجانات مثبت آثار مثبتی بر سلامتی شما خواهند داشت. مطالعات اخیر در زمینۀ ارتباط ذهن و بدن این گفتهها را تائید میکنند.
چگونه بر این موضوع تمرکز کرده و روی ارتباط ذهن و بدن کار کنیم؟
اغلب مراجعان من احساس میکنند زندگی از کنترلشان خارج شده و مانند قطاری سرگردان است (این میتواند شامل کنترل خود، خانواده، شغل یا سلامت جسمانیشان باشد.). بازگرداندن این کنترل به مراجعان، آگاه کردن آنها نسبت به این نکته که خودشان قادر به کنترل زندگیشان هستند، و ارائۀ ابزارهای کنترل به آنها دارای اهمیت است. من در مورد مراجعانی که دریافتهاند به تنهایی میتوانند کنترل زندگی را به دست گرفته و اتفاقات بزرگی رقم بزنند، تغییرات بسیار عظیمی مشاهده کردهام.
طیف مراجعان من بین افراد بیسواد و تحصیل کردههایی که کاملاً کنترل را در اختیار دارند متغیر است. امّا، همگی فکر میکنند کنترل در دست آنها نیست. آنها احساس میکنند شغل، پول، امور مالی یا هیئت رئیسه کنترلشان را به دست دارند. اگر بخواهم صادق باشم، این مراجعان از دشوارترین موارد هستند. چرا که نمیتوانند نگرانیهایشان را رها کنند.
وقتی دربارۀ سلامتی و بهبودی صحبت میکنیم، همیشه به مراجعان میگویم توانایی رها کردن کینههایتان نسبت به خودتان، قضاوتها و انتظارات برای بهبودی ضروری است. هر کسی این کار را انجام دهد، احساس آزادی خواهد کرد. در آن لحظه آنها درمییابد که “من میتوانم این کار را انجام دهم. من میتوانم آن را رها کنم. میتوانم به تمام این چیزهایی که به نظر میرسد زندگیام را کنترل میکنند، اجازۀ این کار را ندهم.” این در واقع تغییر ذهنیت است و میتواند در یک لحظه اتفاق بیفتد. انتقال صحیح به این شکل است: درک و انتخاب حضور در لحظه، رها کردن و بخشیدن. بخشیدن خود و دیگران.
به عقیدۀ من، این بخشی ضروری از بهبودی است. تعدادی بیمار مبتلا به فشار خون را در نظر بگیرید. احتمالاً سه، چهار یا پنج نوع داروی مختلف مصرف میکنند. کنترل همیشه جزعی غریزی از فیزیولوژی و ارتباط ذن و بدن است. مهم نیست چه مقدار از بیوشیمی و داروسازی استفاده میکنید؛ مگر اینکه افراد به دانشی برسند که آنها را قادر به رها کردن کنترل و هر چیز دیگری میکند. وقتی به این نقطه برسند، آرامش سلولی احساس کرده، و در نتیجه فشار خونشان کاهش پیدا خواهد کرد. به همین ترتیب، همه چیز تنظیم خواهد شد.
من باور دارم برگرداندن این خودمختاریِ حاصل از آگاهی، که به افراد کمک میکند به تنهایی کنترل جسم، ذهن و قلب هیجانیشان را به دست بگیرند، کلید بهبودی است.
منبع: mindworks
دیدگاهتان را بنویسید