مدیتیشن در زمان انجام کار: ۴ روشی که ذهن آگاهی با آن شرایط کاری ما را بهتر میکند!
چرا مدیتیشن و ذهن آگاهی را به کارمان اضافه کنیم؟
امروزه کارمندان بیش از هر زمان دیگری درگیر استرس هستند. طبق یک نظرسنجی انجام شده توسط لینکدین (LinkedIn) امروزه تقریبا نیمی از کارمندان در شغلشان درگیر استرس بوده که ۷۰ درصد آنان به دلیل حجم زیاد کار و عدم تعادل میان کار و زندگیشان دچار این استرس شده اند. طبق گزارشات شرکت گالوپ (Gallup) 23 درصد از کارمندان “اغلب” و یا به طور “همیشه” در محل کار خود احساس فرسودگی میکنند و این در حالی است که ۴۴ درصد دیگر کارمندان این احساس را “گاهی” تجربه میکنند.
طبق گفتهی ریچ فرناندز (Rich Fernandez) مدیر عامل موسسه “رهبری را در درون خود جستجوی کن” (SIYLI) و بنیانگذار Wisdom Labs؛ “یک روح زمانه در جامعه تجاری وجود دارد.” برنامه های ذهن آگاهی با تندرستی کارمندان در ارتباط مستقیم است؛ زیرا در خدمت حمایت از شرایط رشد و شکوفایی در فرهنگ های کار معاصر است. میزگرد تجارت، یک گروه متشکل از نزدیک به ۲۰۰ مدیر ارشد اجرایی، اخیراً بعد از گذشت ۲۰ سال اساسنامه خود را تغییر داده و استاندارد “مسئولیت سازمانی” را به “به نفع همه ذینفعان” تغییر داده که شامل کارمندان، مشتریان، تأمین کنندگان و جوامع میباشد و نه فقط سهامداران مالی!
۴ روشی که ذهن آگاهی با آن شرایط کاری ما را تغییر میدهد:
ذهن آگاهی با آموزش ما در راستای توجه لحظه به لحظه به مکانی که در آن قرار داریم و کاری که در حال انجام آن هستیم به ما کمک میکند تا بتوانیم انتخاب کنیم که چگونه در آینده رفتار کنیم. در اینجا چهار روشی را خواهیم داشت که ذهن آگاهی با آن شرایط کاری ما را تغییر خواهد داد:
۱. ذهن خود را باز و کنجکاو نگه دارید
آیا ما آن چه را که واقعا وجود دارد میبینیم و یا افکار و پیش فرضهایمان هر آن چه که هست را فیلتر خواهند کرد؟ شاید لازم باشد قبل از آنکه آن چه که میبینیم را تغییر دهیم بررسی کنیم که چگونه در حال دیدن آن هستیم! در ابتدا نیاز داریم تا لنزهایمان را کاملا پاک و تمیز کنیم!
بخش زیادی از رنج و ناراحتیایی که ما در محل کارمان و یا هر جای دیگر تجربه میکنیم از دیدگاهها، نظرات و ایدههای عمیق ما سرچشمه میگیرند که همچون لنزی برای ما عمل میکنند که ما اتفاقات زندگیمان را از درون آن لنز تماشا خواهیم کرد. بدون شک دستگاه ادراک هر یک از ما در بیشتر موارد به خوبی به ما کمک کرده است و همچنان ما را در مقاطع حساس راهنمایی و حمایت میکند. اما مسئولیت پایبندی به الگوهای ادراک در حالی که با دراما و جزئیات زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکنیم میتواند محدود کننده باشد و به صراحت دعوتی به بدبختی باشد!
وقتی متقاعد شدیم که چیزها باید به روشی خاص و مشخص باشند و نیستند، ما رنج خواهیم برد. وقتی کسی از عمل به روشی که ما در نظر خود داریم خودداری میکند، ما رنج خواهیم برد! زمانی که ما چیزی را که میخواهیم دریافت نمیکنیم و یا زمانی که چیزی را دریافت میکنیم که نمیخواهیم، ما رنج خواهیم برد! محل کار ما، مانند یک جهان کوچکی از نوع زندگی، مملو از فرصتهایی برای رفتن مستقیم به سمت رنج است! چیزی که ما نیاز داریم تا دریابیم این است که آیا اضطراب ما واقعا از محل کارمان سرچشمه میگیرد و یا از اینکه چگونه روشهای پیش فرض ادراک خود را در چالشهایی که در کار با آن ها روبرو هستیم بکار میبریم!
ذهن تلاش خواهد کرد تا هر موقعیتی را که ملاقات میکند، به روشهای مورد علاقه ادراکی خود با آن رو به رو شود و زمانی که با مقاومت روبرو میشود، با ناراحتی و اضطراب به آن واکنش نشان خواهد داد. سالها پیش من یک همکار داشته ام که مدام من رو ناراحت و عصبانی میکرد. او یک روشی برای انجام کارهایش داشت که من را خشمگین و عصبانی میکرد. با خودم فکر میکردم “اگر او جای این کار، کار دیگری را انجام میداد همهی ما شادتر و پر بازدهتر میبودیم”!
البته که من واقعا احساس میکردم که اگر او متفاوت رفتار میکرد من بسیار شادتر و پر بازدهتر میبودم! من به دنبال آن بودم که همکارم به گونهای عمل کند که دقیقاً نیازهای من را پشتیبانی کند. اگرچه، بسیار زود دریافتم که من اسیر یک روش خاصی از ادراک شدهام! من دریافتم که میتوانم روش درکم را تغییر دهم و انتخاب کنم که چه حسی نسبت به او داشته باشم! و وقتی گزینهی انتخاب وارد معادله شد، به سرعت فهمیدم که دیگر نیازی به تغییر همکار خود ندارم؛ زیرا من خود این تغییر را ایجاد کردهام. این که در مقابل دیگران ذهنی باز داشته باشیم میتواند به اندازهی کافی سخت باشد؛ اما داشتن ذهنی باز نسبت به خود به مراتب از آن سختتر است و به آموزشی اساسی نیاز دارد. برای کشف روشهای ادراکی که به طور کورکورانه در پیش میگیرید نیاز است که خود را کنجکاو، متوجه و پذیرا نگه دارید.
هر گاه که خود را درگیر یک الگوی قدیمی و آشنا دریافتید خود را متوقف کنید و شرایط و اتفاقات را بررسی کنید! به احساسات بدنی خود توجه کنید! به احساسات عاطفی خود توجه کنید! ببینید که ذهنتان چه داستانهایی از خود ساخته که تنش و التهاب در بدن و احساساتتان ایجاد کرده است! اما بسیار مهم است که خود را به خاطر درگیر یک الگوی قدیمی و آشنا شدن سرزنش و تحقیر نکنید! بار منفی بالقوه تولید شده توسط بدن، افکار و احساسات خود را بشناسید! آن را بپذیرید و تصمیم بگیرید که آن را تحت کنترل خود داشته باشید به جای آن که آن شما را کنترل کند!
۲. به جای واکنش نشان دادن، یاد بگیرید که پاسخ دهید!
الگوهای انعطاف ناپذیر ادراکی در مقابل همهی آنچه ذهن ما نیاز دارد به طور اجتناب ناپذیری کوچک و محدود کننده هستند! الگوهای انعطاف ناپذیر واکنشی توانایی از بین بردن زندگی ما را دارند! هر یک از ما سناریوهای حیوانات خانگی خود را داریم که برخلاف انتظارهایمان سر و صدا می کنند! هنگامی که آنها ظاهر میشوند، ما را تهدید میکنند که حسادت، خشم، دفاع، تلاش بدون تفکر و سایر احتمالات را تحریک می کنند. ما ممکن است در نهایت چیزی ناراحت کننده بگوییم و یا انجام دهیم، کاری که بعدا پشیمان خواهیم شد و ممکن است مجبور شویم به خاطر آن عذرخواهی کنیم. ما قبل از آنکه نگاه کنیم، جهیدیم! و برعکس؛ زمانی که ما روشی که معمولا با آن به موقعیتها واکنش نشان میدهیم را متوقف کنیم، فضایی را برای پاسخهای خلاقانه و انعطاف پذیرتر ایجاد میکنیم! در نهایت، همانطور که عادت آگاهانه پاسخ دادن در لحظه را میسازیم، آگاهی ذهن به یک پیش فرض جدیدی برای ما تبدیل میشود.
بیایید مثالی بزنیم که امیدوارم خیلی آشنا نباشد! شما با یکی از همکارهایتان بی وقفه در پروژهای کار کردهاید! اما وقتی زمان دریافت تقدیرنامه برای موفقیت آن پروژه فرا میرسد، شریک شما موفق میشود تا تمامی اعتبار را از آن خود کند. شما در حال ورود به آن لحظه سرنوشت ساز هستید که این فرصت را دارید که در واکنشهای خود مسلط شوید و یا به بیان دیگر، از تجربه خود استفاده کنید.
آگاهی از تاثیری که این اتفاق بر روی شما گذاشته اولین قدم است. فقط به اندازهای خود را از خود جدا کنید تا به شما این امکان را دهد تا بدون واکنشهای ناگهانی، نحوهای که بدن، احساسات و افکار شما برای رسیدن به یک پاسخ ترکیب میشوند را بررسی کنید.
در بررسی افکار خود، احتمالاً میبینید که داستانی در حال شکل گیری است. چیزی شبیه به آن که چگونه شما قهرمانانه پروژه را به اتمام رساندید و چگونه در لحظهی آخر از شما دزدیده شده است!
هنگامی که میتوانید این روایت را همچون یک کتاب در جلوی خود ببینید، هنگامی که به جای شخصیت اصلی داستان خوانندهی آن شدهاید، شما خود را در موقعیتی قرار دادهاید که به موقعیت اجازهی آن را دهید تا جور دیگری دیده شود! ممکن است متوجه شوید که چگونه قلب تپنده، کف دستهای عرق کرده و شانههای سفت شدهای را که تجربه کردهاید همراه با خط داستانی که میخوانید کم کم از بین میرود! شما به آرامی به حالتی میروید که آرامش بیشتری داشته و در نتیجه اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت! حالات موجود، که ممکن است بسیار ماندگار و عظیم به نظر برسند، در واقع ماندگار و ساکن نیستند! آن ها لحظه به لحظه تغییر میکنند و میتوانند در پاسخ به آگاهی ما از آن ها تغییر کنند! شگفت آور است که چگونه یک دهن کجی به راحتی میتواند به یک لبخند تبدیل شود!
خودآزمایی آگاهانه بدان معنا نیست که شما مجبورید به همکار خود اجازه دهید اعتبار را در جایی که حقش نیست بگیرد! بلکه هدف آن این است که به شما اجازه دهد به شیوهای جدید پاسخ دهید که شما را از الگوهای قدیمی، ریشهدار و خودکار رها سازد!
۳. به یاد داشته باش! افکار تو حقیقت نیستند!
روی آوردن آگاهانه و با اعتماد به تجربهها، تمرینی است که میتوانید آن را در تمام شرایط به کار ببرید! این تمرین نه تنها در حوادث عاطفی مانند رویداد فوق الذکر مفید است، بلکه در موقعیت هایی که به نظر ناچیز میآیند نیز مفید میباشد که در صورت عدم بررسی میتواند به موقعیتی مهم تبدیل شود! بگذارید بگوییم شما نگرشی را در پیش گرفتهاید که گویا فکر میکنید وظایفی که به شما محول میشود کم اهمیت و یا کم ارزش هستند! از خود بپرسید آیا چنین احساسی دارید چون واقعیت دارد؛ و یا اینکه این احساس را دارید چون عادت کردهاید به خود بگویید این واقعیت است و نمیتوانید جور دیگری به آن فکر کنید!
به اتفاقات کوچکتر فکر کنید! اتفاقی عادی و روزمره مانند پاسخ دادن به تلفنتان هنگامی که زنگ میزند را تصور کنید! با بررسی واقعی این عمل – به نظر میرسد بسیار غیرقابل نتیجه و بسیار کم ارزش جهت بررسی است – احساس میکنید عملی است که برای اولین بار آن را انجام میدهید. هنگامی که تلفن را برمیدارید، ممکن است اضطراب و تنشی که به سمت پایین بازویتان حرکت میکند را احساس کنید! تجربه کارهای روزمره از این طریق به معنای خودآگاهی نیست! بلکه مرتبط با بازگرداندن انتخاب، توجه و آگاهی به مواردی است که اجازه دادهاید به صورت خودکار انجام شوند! با رجوع به کوچکترین عادت، میتوانید عادتهای بزرگتر خود را که به نظر مقاومت بیشتری در برابر تغییر دارند، ترک کنید. شما میتوانید به هر اقدام و تعاملی نگاهی تازه بیندازید!
هر چه بتوانید ذهن خود را بیشتر درک کنید، میتوانید ذهن دیگران را نیز بیشتر درک کنید! هر چه زبان بدن خود را بیشتر درک کنید، میتوانید زبان بدن دیگران را نیز بهتر بخوانید! ذهن آگاهی به شما یک توپ کریستال نمیدهد، اما باعث افزایش همدلی و توانایی شما برای قرار دادن خود در جای دیگران با درک بیشتر خواهد شد! ارتباط شما را با سایر افراد افزایش میدهد و در هنگام ایجاد روابط پشتیبان شما خواهد بود! در صورت داشتن یک ذهن کنجکاو، هیچ عملی، عکس العملی، تعامل و یا رابطهای هرگز برایتان غیر جالب و یا امکان ناپذیر نخواهد بود! در واقع شما میتوانید احساس “اوه، مدیر من حسن در حال آمدن است – شرط میبندم که او میخواهد دوباره کارم را تغییر دهم” را به “حسن دوباره در حال آمدن است! چگونه میتوانم او را بدون قضاوت ببینم و بشنوم، همان گونه که اولین بار با هم تعامل داشتهایم” – تغییر دهید!
۴. عادتهای سالم بسازید!
ذهنآگاهی در محل کار به شما کمک میکند تا هم یک تمرین رسمی از ذهن آگاهی داشته باشید و هم تمریناتی غیررسمی که ذهن آگاهی را در زندگی روزمره شما گسترش میدهد. تمرین رسمی شامل یادگیری یک مدیتیشن اولیه ذهن آگاهی مانند توجه به تنفس و تمرین آن در یک برنامه منظم و ترجیحاً روزانه است. تمرین غیر رسمی، که اهمیت آن از تمرین رسمی کمتر نیست، میتواند در هر ثانیه از روز انجام شود! این شامل تمرکز ذهن بر روی هر اتفاقی است که در لحظه فعلی، خارج از الگوهای تکراری و قدیمی که در طول زندگی ایجاد کردهایم، اتفاق میافتد!
برای یادگیری تکنیک های مدیتیشن میتوانید در دوره آموزشی آنلاین ما شرکت کنید. برای تهیه دوره و اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کن.
حتما دیدگاهتون رو در رابطه با این مطلب برامون ارسال کنید.
منبع: mindful.org
دیدگاهتان را بنویسید